جامعه اطلاعاتي و چالشهاي توسعه دانايي محور

بررسي تقابل دو گفتمان جامعه اطلاعاتي و توسعه دانايي محور  
بر پايه فناوري اطلاعات در فرآيند جهاني شدن

فرنود حسني       

 

 كليدواژه ها

جامعه اطلاعاتي  -توسعه دانايي محور  - اطلاعات  -فن آوري اطلاعات  - جهاني شدن

 

چكيده:

            براي طراحي و پياده سازي فرآيند توسعه دانايي محور، دستيابي به بينش و نظامي ملي در توليد، پردازش، توزيع، واردات و صادرات دانش در ابعاد ملي و بين المللي در كشورهاي در حال توسعه داراي اهميت بسياري است. تقابل گفتمان هاي جامعه اطلاعاتي و توسعه دانايي محور مي تواند برنامه ريزان و مديران کشورها را در دستيابي به يک چهارچوب و راهبرد اساسي در زمينه توسعه دانايي محور بر پايه الگوهاي جامعه اطلاعاتي رهنمون باشد. حاصل چنين ديدگاهي مي تواند در قالب نظام ملي اطلاع‌رساني پوشش دهنده و تامين کننده نيازهاي اطلاعاتي و حرفه اي محققان و پژوهشگران، برنامه ريزان، مديران اجرايي، ساختارهاي آموزشي و پرورشي باشد. در يک جامعه مردم سالار توجه به تزريق دانش در لايه هاي مختلف اجتماعي امري است که مي تواند پايه هاي توسعه را بر پايه آگاهي و  دانايي مردم  استوار سازد. دموکراسي اطلاعاتي در سطح کشور ها و در سطح جهان از جمله ملزومات دستيابي به توسعه دانايي محور مي باشد. اين مقاله سعي دارد با بررسي چالش هاي موجود بين دو گفتمان جامعه اطلاعاتي و توسعه دانايي محور، تاثير متقابل آنها را شناسايي کند و جايگاه فناوري اطلاعات را به عنوان موتور محرک و کاتاليزور شکل گيري جامعه اطلاعاتي و توسعه دانايي محور  مورد بررسي قرار دهد و نتايج اين بررسي ها را در تسريع همگامي و همنوايي کشورها با فرآيند جهاني شدن ارزيابي و تحليل نمايد.

مقدمه

امروزه توليد اطلاعات و دانش در تمام ابعاد علمي، فني و کاربردي و پراکندن آن با ابزار ها و امکانات ارتباطي با هدف به اشتراک گذاري آنها در سطح ملي يا بين المللي فرآيندي تحول زا و مثبت در عرصه تبادلات اقتصادي، فرهنگي، آموزشي و .... مي باشد. فراهم شدن امکان دسترسي عمومي به اطلاعات حوزه هاي مختلف مورد نياز مردم و به كارگيري آن ها براي توسعه فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و... از جمله مزيت هايي است که عايد توليد کنندگان و کاربران اطلاعات مي شود.

امکان دسترسي آسان تر و سريع تر به اطلاعات حاصل از نتايج تحقيقات، نظريه هاي علمي، آزمايش ها و پژوهش ها، بررسي و تجزيه و تحليل مفاهيم، کاربرد فن آوري ها براي کسب دانش و کاربرد فناوري ها براي توليد و توزيع دانش همه از جمله ويژگي هايي است که بشر امروز در ورود به جامعه اطلاعاتي يا  به عبارت بهتر جامعه جهاني اطلاعاتي با آنها مواجه است و از آنها بهره مند مي گردد از اين رو هر يک از شهروندان جامعه اطلاعاتي با برخورداري از مواهب دموکراسي اطلاعاتي بوجود آمده در سايه جامعه اطلاعاتي که نتيجه تفکر توسعه بر مبناي دانايي محوري است مي توانند علاوه بر تاثير پذيرفتن از شرايط حاضر به عنوان عامل و حتي شاخصي تاثير گذار در اشاعه فرهنگ دانش محوري در جامعه عمل کنند.

جامعه اطلاعاتي با توجه و نگاه از بالا به علوم و دانش هاي مختلف فني، تجربي ، انساني و حتي هنري در صدد است تا از تمام عناصر و نيروهاي موجود براي رسيدن به چهارچوب هاي نظري و عملي توسعه دانايي محور استفاده کند.

در چنين فضايي است که افراد و جامعه همچون عناصر پيکره يک سيستم مدام در حال داد و ستد خواهند بود و کالايي که در اين ميان رد و بدل مي شود اطلاعات است در اين شرايط جامعه اطلاعاتي به افراد امکان مي دهد كه فراگيري صحيح را بياموزند و آنها را از نحوه طبقه بندي، بازيابي و به كار گرفتن اطلاعات به گونه اي آگاه مي سازد كه براي ديگران نيز امکان آموختن دانش را فراهم کنند.

جامعه اطلاعاتي اين توانايي را به افراد مي دهد تا به صورت  مستمر به فراگيري دانش بپردازند، زيرا همواره اطلاعات موردنياز خود را در دسترس دارند و از همين رو آنها مي توانند در تمام لحظه هاي زندگي از دانش و اطلاعاتي که در اختيار دارند استفاده نمايند. اطلاعاتي که در زندگي شخصي و کاري افراد مي تواند راه گشاي بسياري از مسائل باشد و زمينه هاي استفاده از اطلاعات را در امور اقتصادي، آموزشي، علمي، تحقيقاتي، اطلاع رساني و... را فراهم نمايند.

با اين تفاسير امروزه کارشناسان از اطلاعات به عنوان مهمترين ويژگي جهان مدرن ياد مي کنند به گونه اي که بيشترين توجه سياست مدران و مديران کشور ها وقف اطلاعاتی شدن زندگی اجتماعی شده است. آنها معتقدند اطلاعات به چنان اهميتی دست يافته که شايستگی آن را دارد تا به صورت نماد عصر حاضر با آن برخورد شود و به عنوان محور برنامه هاي کلان و کوچک توسعه قرار گيرد.

در بررسي استانداردهاي جامعه اطلاعاتي مي بينيم که الگوهاي زندگي عادي و شغلي، اوقات فراغت، نظام آموزشي، اطلاع رساني و عرصه دادوستد مشخصاً از توسعه و پيشرفت اطلاعات و دانش فني توزيع و توليد آن متاثر است. کارشناسان اين تحولات را  نشات گرفته از رشد فزاينده توليد انبوه اطلاعات در طيف گسترده و فراواني رسانه هاي جمعي كه اكثر آنها نيز به صورت الكترونيكي ظهور مي يابد مي دانند.کارشناسان جامعه اطلاعاتي را جامعه اي مي دانند که در آن ارتباطات، عامل انتقال دهنده واقعي براي ايجاد تغيير و تحول در هر فرد به منظور دستيابي عملي به اطلاعات است و توليد ارزش هاي اطلاعاتي عامل تعيين كننده اي در توسعه جامعه است.توسعه فناوري ارتباطات و اطلاعات و گسترش گرايش جوامع به استفاده از وب و فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي وب مدار  نگرش ها و فرصت هاي نويني را در فرآيند توسعه جامعه اطلاعاتي فراهم کرده است و زمينه مناسبي براي ارتباطات دوسويه ميان فرهنگ ها و اقتصاد ها و مراکز علمي دنيا  بوجود آورده است. فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان بستر همگرايي و تعاطي انديشه ها و توانايي هاي دانش نوين الگوها و استانداردهاي جامعه اطلاعاتي را با هدف دست يابي به توسعه بر مبناي دانايي با نگرش جهاني ترسيم و به اجرا در خواهد آورد.

از سوي ديگر فناوري اطلاعات و ارتباطات به علت کانون همگرايي دو اصل مهم فرهنگ سازي يعني محتواي اطلاعاتي و دانشي و ابزارهاي اطلاع رساني و ارتباطي تاثير مهم و به سزايي در ايجاد تحولات و تغييرات  فرهنگي در الگوي دانش مصرفي مردم دارد . از اين طريق مي توان فرآيند دانش سازي و دانش پراکني را در سطح جامعه مديريت و کنترل کرد و اين ديدگاه را به تمامي امور جامعه تسري بخشيد.

مديريت امور بر پايه دانش در تمامي ساختارهاي جامعه مي تواند نطفه فرآيندي بزرگ تر و جامع تر را بيافريند . فرايندي که از آن به عنوان توسعه دانايي محور ياد مي شود و زمينه ساز بهره گيري و استفاده بهينه از مزاياي پديده جهاني شدن است.

تحولات گذار از عصر صنعتي به عصر اطلاعات

از نيمه هاي دوم قرن بيستم به تدريج شاهد افول عمر عصر صنعتي بوديم . هرچند پايان عمر عصر صنعتي بر اساس يك قرارداد و تحت شرايط و توافق خاصي صورت نگرفت و در يک ديد واقع بينانه امري تئوريک و نسبي است  امّا شرايط و رخدادهاي اتفاق افتاده در طول چند دهه بصورت زنجيره وار منجر به پايان يافتن عمر اين عصر شد . تحولات پرشتاب علمي ـ تكنولوژي به عنوان موتور محرّك تحول جديد مطرح شدند و رشد و تکامل بشر در عصر صنعتي توانمندي لازم را براي ورود به عصر اطلاعات را فراهم کرد.سالهاي آغازين دهه 70 در غرب همراه با آغاز حرکت هاي زيادي براي ايجاد تحول در زمينه اطلاعات و اطلاع رساني بود. در سالهاي آغازين دهه 80 گرايش به استفاده از كامپيوترهاي کوچک در ادارات و پس از آن خانه ها زياد شد و در نتيجه بسياري از کارهاي جاري تحت تاثير اين تغيير قرار گرفت.از سال 1990 به بعد سير تحولات در توسعه اشتراک گذاري اطلاعات با ظهور و توسعه شبکه هاي کامپيوتري سرعت بيشتري به خود گرفت و با شکل گيري وب گسترده جهاني تحولي فراتر از حد انتظار را براي جهانيان ايجاد کرد.

در اين زمان فعاليت ها و فرآيند هاي اقتصادي و اطلاع رساني و آموزشي و... با استفاده از بستر هاي ايجاد شده رنگ و بوي ديگري به خود گرفتند تا از اين طريق مردم بتوانند خدمات خود را در ابعاد جهاني ارائه و يا تامين کنند.

در آغاز هزاره سوم و با بهره گيري و تلفيق  اينترنت و سيستم هاي اطلاعاتي تحول جديدي ايجاد شد و آن بوجود آمدن سيستم هاي وب مدار بود که  ضمن بالابردن راندمان کاري و حذف کاغذ از فرآيندهاي ارتباطي و کاري سازمان ها  به آنها امکان انجام کارهاي غير حضوري را نيز مي داد.

تمام فعاليت هاي انجام شده در جهت توسعه و تسهيل امکان به اشتراک گذاري اطلاعات بوده است و افرادي که به عنوان توسعه دهنده فناوري و يا کاربر آن بوده اند خواسته و ناخواسته فعاليت هاي خود را بر مبناي اطلاعات قرار داده اند .

اطلاعات به تعبير جالب برخي از کارشناسان کالاي قرن بيستم لقب گرفته است و محور تمام برنامه ريزي ها و اختراعات و توليدات فناوارانه نيز مي باشد.

 

اطلاعات و چالش هاي جهاني

 

کارشناسان اطلاعات را حاصل تجزيه و تحليل مجموعه اي از داده هاي همگن مي دانند که در اثر ترکيب با مجموعه اي ديگر از اطلاعات تشکيل دهنده دانش خواهند بود.

عصر حاضر با دو پديده مختلف روبروست:1- انفجار اطلاعات که حاصل رشد سريع و بي سابقه در كميت و حجم و تنوع وشكل اطلاعات و انتشارات است و باعث کاهش نيم عمر اطلاعات در جهان شده است 2- انفجار جمعيت و توسعه نايافتگي حاصل از آن

کارشناسان معتقدند اين دو پديده از نظر جغرافيايي با يكديگر نسبت عكس دارند ، يعني در جوامعي كه اطلاعات به عنوان محور توجه و برنامه ريزي در أمده ، انفجار جمعيت كمتر بوده و انفجار اطلاعات كاملا محسوس است به گونه اي که حتي زندگي روزمره مردمان اينگونه کشور ها مبتني بر بهره گيري مناسب از اين اطلاعات است اين در حالي است که در کشورهاي توسعه نيافته که از معضل رشد بي حد و حصر جمعيت رنج مي برند ضعف مشهودي در توليد و توزيع اطلاعات و بهره گيري کارآمد از اطلاعات موجود وجود دارد.

نکته اي که اين روزها باعث اشتباه در دريافت مفهوم کلي و حقيقي اطلاعات مي شود محدود کردن اطلاعات در حوزه دانش فناوري اطلاعات است. به نظر مي رسد که اگر تصوير و جايگاه روشني از فناوري اطلاعات به دست آوريم مي توانيم جايگاه اصلي اطلاعات را نيز تعريف و شناسايي کنيم.

با اين توضيح مي توان فناوري اطلاعات را به مثابه منشوري  عنوان کرد که اطلاعات علوم مختلف فني و تجربي و انساني و هنري مي تواننذ در گذر از اين منشور ضمن بهينه سازي و توسعه کمي و کيفي موجب افزايش تمرکز بر روي علوم مختلف نيز بشوند.

بررسي ها نشان مي دهند که در جوامع توسعه نيافته که هنوز در گير و دار عصر کشاورزي و صنعتي هستند و اطلاعات در آنها جايگاه مناسبي نيافته مشکلات و نقص ها و ضعف هاي عمده اي نيز از همين محل ناشي و گريبان گير برنامه ريزان و مسئولان آنها مي شود. بنا براين مي توان نتيجه گرفت عدم توسعه مناسب کاربري اطلاعات که ترجيحاً نيز بايد در بستر فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي صورت گيرد ارتباط مستقيمي با مشکلات کشورهاي توسعه نيافته در مصرف انرژي، محيط زيست، اقتصاد، توسعه سياسي و فرهنگي – آموزشي و ديگر شاخص ها و معيار ها دارد.

بدون شک ارتقا جايگاه دانش در جامعه سطح تفکر و نوع عملکر مردم را در فعاليت ها و موضع گيري هاي مختلف اجتماعي تغيير مي دهد و باعث افزايش کمي و کيفي در نحوه بهره گيري و بهره دهي ايشان به جامعه مي شود.

نکته حائز اهميت در  توجه دولتها به مسئله اطلاعات ارتباط مستقيم و اثر گذار اطلاعات در توسعه و تاثير توسعه در افزايش اطلاعات است. اين تاثير و تاثر مي تواند در ابعاد گفتمان هاي زير ساختي توسعه يعني توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي، توسعه سياسي، توسعه علمي و... بروز و ظهور پيدا کند

 

شکاف اطلاعاتي و شکاف ديجيتالي

 

يکي از مهمترين چالش هايي که جامعه جهاني اين روز ها با آن دست به گريبان است تعيين و تفسير عامل مشکل ساز و معضل ساز توسعه يافتگي در برخي کشورها و عقب ماندگي در برخي ديگر از کشور هاست. به زعم کارشناسان جهان امروز با دو پديده حاصل از مدرنيته روبروست يکي شکاف اطلاعاتي و ديگري شکاف ديجيتالي که حاصل اولي فقر اطلاعاتي و حاصل دومي فقر ارتباطي مي باشد. گذشته از نقش انحصار طلبي ها و قدرتمندي کشورهاي سرمايه دار در بوجود آمدن اين دو پديده چالش هاي مختلفي در پيش روي مردم جهان پيشرفته و جهان توسعه نيافته وجود دارد.

به نظر مي رسد همانگونه که رشد و پيشرفت بشر در دانش ها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندي او را در توليد فناوريهاي نو فراهم آورده و همچنين توسعه فناوريها نيز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات کمک کرده ضعفها و مشکلات و نقص هاي موجود در گسترش دانش و اطلاعات  نيز با کمبودهاي ناشي از عدم رشد مناسب فناورهاي ارتباطي ارتباط مستقيم و تنگاتنگي دارد.

 اما اتفاقي که به تازگي در حال تبديل شدن به يک چالش جدي جهاني است تلفيق دو پديده شکاف ديجيتالي و شکاف اطلاعاتي توسط کشورهاي پيشرفته و استفاده از بستر هاي اطلاعاتي-ديجيتالي موجود به عنوان اهرم فشار بر عليه کشورهاي ضعيف و توسعه نايافته است .

به عنوان نمونه يکي از بحثهاي چالش برانگيزي که در چند ماهه اخير مقارن با اجلاس جامعه اطلاعاتي مورد توجه قرار گرفته موضوع حاکميت اينترنت به عنوان مهمترين و بزرگترين بستر بين المللي اشتراگذاري اطلاعات است. در اين بين آمريکا که خود را سردمدار و محق مديريت جهاني اينترنت مي دانذ با تلاش ها و اقدامات و مخالفت هاي بسياري سعي در اثبات ادعاي خود دارد. اين گونه رفتارها و ديدگاههاي حاکم بر فضاي دنياي اطلاعات زمينه ساز شکل گيري طبقه بندي جديد با ويژگي فقر اطلاعاتي در اثر بروز شكل جديد از برتري طلبي به شكل غلبه الكترونيكي در عرصه جهاني است.

 بدين ترتيب فصل جديدي در روند توسعه جامعه اطلاعاتي جهاني در حال شکل گبري است که ظاهراً حکايت از تمايل کشورهاي توسعه يافته بر استيلاي بلامنازع در اين عرصه دارد. به گونه اي که هم اکنون نيز به صورت آشکار با دو زيرگروه  فقراي اطلاعاتي و ثروتمندان اطلاعاتي برمي خوريم.در اينچنين شراطي  زماني كه جريان اطلاعات در جامعه از تحرك بيشتري برخوردار شود و جامعه جهاني از جريان توزيع ازادانه و منصفانه اطلاعات فاصله بگيرد و اصول و چهارچوب هاي دموکراسي ديجتالي اطلاعاتي در جهان زير پا گذاشته شود ، کشورهايي كه از وضعيت اجتماعي و اقتصادي بهتري بهره مندند، سريع تر از کشورهاي ضعيف اين اطلاعات را تصاحب مي كنند و در نتيجه با رشد تمايز اطلاعاتي، تبعيض ميان طبقه برتر سياسي ـ اقتصادي و علمي و اقشار مادون آن رو به فزوني خواهد گذاشت و ان اختلاف و شکاف ما بين اين دو گروه زمينه ساز استفاده نابجاي کشورهاي پيشرفته از شرايط موجود به عنوان اهرم  فشارهاي اقتصادي، سياسي و علمي خواهد شد.

 

تاثيرات توسعه ناهمگون فناوري اطلاعات در تعميق شکاف ديجيتالي

 

فناوري اطلاعات با حذف موانع و مرزهاي جغرافيائي فاصله هاي فيزيکي را از ميان برداشته است و از اين طريق مسائل و مشکلات بسياري را حذف کرده است اما در عين حال، اين نگراني و معضل را  نيز با خود به ارمغان آورده است که فناوري اطلاعات  منجر به جداسازي و ايجاد انفکاک بيشتري در بين اقشار اجتماعي شود و جامعه اي را بوجود آورد که به دو بخش "برخوردار" و "غير برخوردار" از فناوري تقسيم شده است.  در نتيجه، اين روند با خطر شکل گيري طبقه بندي هاي تازه اي در جهان، نابرابري هاي جديد فرهنگي و علمي همراه باشد (UNESCO, 1999).   مسائلي مانند کيفيت، دسترسي، برابري و توجيه هزينه در اين رابطه قابل طرح هستند.

علاوه بر اينکه ، موضوع دسترسي در ارتباط با طبقات اجتماعي، جنسيت و حرفه طبقه بندي مي شود، نابرابري هاي منطقه اي زيادي در ميزان دسترسي به زيرساخت و تجهيزات فناوري وجود دارد.  دسترسي به شبکه ارتباطي و اطلاعاتي براي بسياري از مردم جهان امکان پذير نيست.

آمارها نشان مي دهند که در حال حاضر تنها يک نفر از هر20 نفر در دنيا به اينترنت دسترسي دارند و بيشتر آنها نيز در اروپا يا آمريکاي شمالي زندگي مي کنند که فقط 5% جمعيت جهان را تشکيل ميدهد.  اين در حالي است که در سراسر آفريقا فقط 14 ميليون خط تلفن يعني کمتر از شهرهاي مانهاتان يا توکيو وجود دارد وجود دارد.با اين حساب قريب به  80% جمعيت دنيا هرگز امکان اتصال به اينترنت را نداشته اند

 در ايالات متحده، که تلويزيون و تلفن در منازل به حد اشباع رسيده است و دسترسي به فناوري اطلاعات در سطح بسيار بالائي مي باشد، هنوز تفاوت فاحشي بين کاربران مختلف فناوري اطلاعات در اقشار اجتماعي مختلف به چشم مي خورد.  در سال 1998 حدود 40% خانوارها در ايالات متحده کامپيوتر شخصي داشتند، اما فقط 25% خانوارهاي سياه پوست واسپانيائي تبار داراي کامپيوتر شخصي بودند    (US Department of Commerce, 1999).  در سال 2000 تقريبا يک سوم جمعيت ايالات متحده از خانه هاي خود از اينترنت استفاده مي کردند؛ اما اين رقم  براي اسپانيايي تبار ها فقط 16% و براي سياه پوستان  کمتر از 19% بود.  در نتيجه طي يک دوره کوتاه (بين 1998 و 2000) شکاف دسترسي به اينترنت بين جمعيت سياه پوست و ميانگين ملي از 15%  به 18%  و براي اسپانيايي تبارها از 14% به 18% افزايش پيدا کرد (Kerrey et. al. 2000).

در انگلستان هنوز کامپيوتر شخصي دربيشتر خانوار ها نفوذ پيده نکرده است. حدود دو سوم خانوار ها در انگليس کامپيوتر شخصي ندارند و دسترسي به اينترنت از خانه ها فقط براي اقليتي محدود فراهم است.  در حال حاضر نيمي از کسانيکه در انگليس به اينترنت دسترسي دارند از اقشار بسيار بالاي جامعه هستند (Office of National Statistics, 2000).

به تمام اينها بايد وضعيت  قاره آفريقا که جايگاه اکثريت کشورهاي غير توسعه يافته است را اضافه کنيم، که زير ساخت فناوري اطلاعات از کمترين ميزان گسترش برخوردار است. اما، در درون آقريقاي جنوبي نيز سفيد پوستان داراي تعداد بيشتري تلفن نسبت به "رنگين پوستان" در منازل خود هستند و از امکانات بيشتري در بهره گيري از اينترنت نسبت به سايرين برخوردارند (Hodge and Mitter, 1996).

            جهان همواره از دو بخش "برخوردار" و "غير برخوردار" تشکيل شده است.  شکاف اجتماعي نوين "شکاف ديجيتال" است . يعني فاصله بين کساني که از منافع فناوري نوين بهره مند هستند و آن هائي که از آن بي بهره اند.

اين اطلاعات و آمار نشان مي دهند که اين موضوع شکاف ديجيتالي به يک چالش جهاني مبدل شده است و براي همين هم لازم است با ديدگاه کلاني براي حل آن اقدام کرد.

شکاف ديجيتال يک وافعيت است.  تقريبا 90% کاربران اينترنت در کشورهاي توسعه يافته هستند که رويهم رفته 16% جمعيت جهان را تشکيل مي دهند. آفريقا و کشورهاي عربي فقط 1% جمع کاربران اينترنت جهان را دارا مي باشند (OIT, 2001).   اين ارقام گوياي آنست که بخش بزرگي از جمعيت جهان از پيشرفت هاي فناوري دور مانده است و هنوز در عصر پيش از جامعه اطلاعاتي زندگي مي کند.  کشورهاي در حال توسعه نمي توانند اين واقعيت را ناديده بگيرند.  هيچ گزينه اي جز آنکه سطح آموزش جوامع خود را ارتقا دهند وجود ندارد.  يکي از راه هاي موجود در اين امر بهره گيري از فناوري اطلاعات براي جهش به سوي هزاره نوين است.  در غير اينصورت، شکاف ديجيتال به رشد خود ادامه خواهد داد.   هرچند که  بسياري از کشورهاي در حال توسعه براي بهره گيري از فناوري هاي ديجيتال کوشش به عمل آورده اند،  ولي کاربرد جدي آن با اهداف آموزشي، هنوز در حد آرماني دور دست براي آنان باقي مانده است. (ربيع.1382)

 

حق دسترسي به اطلاعات و انتشار اطلاعات

يکي از مهمترين  اصول جامعه اطلاعاتي در ابعاد ملي و بين المللي آن براي تحقق شعار دموکراسي ديجيتالي و اطلاعاتي دسترسي آزادانه شهروندان دهکده جهاني به اطلاعات و دانش هاي پايه و فني مورد نياز است. البته اين به معناي نقض حقوق معنوي و مادي توليد کنندگان دانش نيست.

حق دسترسي به اطلاعات عبارت از آگاه سازي، فراهم آوري و تسهيل شرايط براي دستيابي مردم کشورهاي مختلف به اطلاعاتي است که در اختيار دولتها قرار دارد. به عبارت ديگر در جامعه اطلاعاتي دولت ها مالک اطلاعات نيستند بلکه فقط نقش جمع آوري، توزيع و مديريت اطلاعات را در جامعه به عهده دارند.

مفهوم دموکراسي اطلاعاتي و ديجيتالي  در دو واژه  اطلاعات و ارتباطات نهفته است به عبارت بهتر در جامعه اي که آزادي بيان وجود داشته باشد انديشه ها بارور تر و در نتيجه دانش ها غني تر مي شوند و بلعکس در جامعه اي که آزادي انديشه مستولي باشد افراد هميشه چيزي براي نشر و بيان دانش در اختيار خواهند داشت.

با کمي دقت مي توان به همپوشاني بسيار ظريف و اعجاب انگيزي که بين نقش متعامل آزادي بيان به عنوان ابزار ارتباطي عناصر فعال در جامعه اطلاعاتي و آزادي انديشه به عنوان موتور دانش ساز و دانشمند پرور پي برد. لذا مي توان دموکراسي را زايچه آزادي بيان و آزادي انديشه شناخت و از اين رو در بررسي جايگاه آزادي بيان و آزادي انديشه در جامعه اطلاعاتي مبتني بر فناوري اطلاعات بايد اينگونه عنوان کرد که در بستر دنياي شبکه اي وب جهان گستر که بزرگترين عرصه تعامل اطلاعاتي و ارتباطي مابين مردم جهان است بايد امکان دسترسي به اين کتابخانه جهاني اطلاعات و پس از آن حق دستيابي همگاني به اطلاعات اين کتابخانه براي تمام مردم جهان يکسان باشد. هيچ دولت و کشوري خود را محق نداند که در دو بعد ارتباطي و انديشه اي حقوق ديجيتالي و اطلاعاتي مردم کشور خود و ساير کشورها را زير پا بگذارد.

تحريم هاي همه جانبه که شامل تحريم هاي اقتصادي، علمي و فني و...مي باشد،اخراج سايت هاي يک کشور از سرور ها، هک، محدود کردن دسترسي IP آدرس هاي برخي مناطق جهان، از جمله مواردي هستند که جزو ناملايمتي ها و مشکلاتي است که برخي کشورها در برابر ساير کشورها ايجاد مي کنند.

 

ارتباطات ديجيتالي و رسانه برتر در جامعه اطلاعاتي

گستردگي و پيچيدگي فرآيندهاي کاري و ارتباطي در جامعه جهاني که وارد عصر اطلاعات مي شد و عنوان دهکده جهاني را با خود يدک مي کشيد و در سازمان هايي که از انسان محوري به سمت سيستم محوري تغيير هويت مي يافتند ابزارها و روش ها و شيوه هاي جديدي براي افزايش سرعت، کميت و کيفيت ارتباطات بين انسان ها بود. از اين رو تلاش ها و تفکرات خواسته و ناخواسته زمينه لازم را براي تولد شبکه هاي رايانه اي و پس از آن شبکه جهاني وب بوجود آورد.

شبکه هاي ارتباطي ، ابزار نيرومندي براي گسترش و تعميق فعاليت‌ها و تعاملات اطلاعاتي افراد در جامعه اطلاعاتي به حساي مي‌آيد.

اعتقاد بر اين است که اينترنت به دليل تنوع و گستردگي امکانات و ابزار ارتباطي که شامل متن، صوت و تصوير مي باشد و همچنين سرعت بالاي انتشار اطلاعات مي تواند به عنوان برترين رسانه جامعه اطلاعاتي معرفي شود رسانه اي که قادر است در ابعاد آموزشي، خبري، اقتصادي، فني و... مورد استفاده افراد مختلف در زمان ها و مکان هاي مختلف قرار گيرد.

 شبکه جهاني اينترنت، بخش حياتي و غير قابل تفکيک جامعه اطلاعاتي جهاني است. در واقع شبکه اينترنت ستون فقرات ارتباطات رايانه‌اي جهاني در دهه عصر ارتباطات شبکه اي است. هزاران سايت، وبلاگ موجود در وب که در شاخه ها و موضوعات گوناگون علمي، هنري، خبري، اقتصادي، فني، پزشکي و... به اطلاع رساني مي پردازند ميليون ها صفحه اطلاعات را به زبان هاي گوناگون در اختيار افراد مختلف در سراسر جهان قرار مي دهند.

يکي از بزرگترين محسنات اينترنت به عنوان رسانه برتر امکان آرشيو کردن اطلاعات و در دسترس بودن آن در حجم بسيار است اين امکان برخلاف ساير رسانه هاي موجود فرصت مناسبي را براي مخاطب و ارسال کننده پيام فراهم مي آورد تا اصول اوليه ارتباط که مبتني بر پيوند خوردن گيرنده و ارسال کننده پيام در بستر انتقال پيام در هر زمان و مکان است به بهترين نحو ممکن ميسر گردد به گونه اي که پيام ها را از فرستنده محور و گيرنده محور بودن خلاص کرد و تمرکز اصلي پيام را بر بستر انتقال پيام قرار داد يعني پيام بدون حضور مخاطب و فرستنده در بستر انتقال قرار داده مي شود و به اصطلاح به آينده ارسال مي گردد تا مخاطب در زمان ممکن آن را دريافت کند.

 از سوي ديگر اينترنت به عنوان يک رسانه نقش سرعت بخشيدن به انتقال پيام ها را نيز به عهده داشت به اين صورت که همچون يک زبان مشترک حلقه واسط بين تمام مردم دهکده جهاني شد و اين امکان را براي آنها فراهم آورد تا با سرعتي بالا حجم وسيعي از اطلاعات را با يکديگر به اشتراک بگذارند و از اين طريق در شکل گيري يک نهضت جهاني اطلاع رساني همکاري کنند.

مقايسه ساير رسانه ها با اينترنت نشان خواهد داد که تا چه حد ساختار و کارايي هاي اينترنت حتي مي تواند در شکل گيري تعريف و هويتي جديد براي واژه رسانه منشاء اثر باشد.

محدوديت هاي انتشار اطلاعات براي کتاب، روزنامه ها و مجلات، راديو و تلويزيون، سينما و... در ابعاد زماني و مکاني و همچنين حجم محدود اطلاعات قابل انتقال از طريق آنها از جمله دلايل تضعيف جايگاه آنها در برابر اينترنت هستند.

اما با وجود اين تفاوت ها مهمترين نکته اي که در قياس اينترنت به عنوان رسانه برتر در جامعه اطلاعاتي مي توان ذکر کرد چند بعدي بودن کارايي اينترنت از جنبه بستر فراهم شده براي ارسال پيام است به اين معني که با استفاده از اينترنت مي توان تصوير، صوت، متن، فيلم و حتي بو را نيز انتقال داد ولي در رسانه هاي سنتي اين امر در يک يا حداکثر دو بعد قابل انجام است.

 

جامعه اطلاعاتي؛اصول، عناصر، شاخص ها و تعاريف موجود

 

تقريبا از دهه 1980 به بعد موضوع جامعه اطلاعاتي به طرز فزاينده‌اي مورد توجه انديشمندان، سياستمداران و دانشمندان علوم اجتماعي قرار گرفته است و مفهوم جامعه اطلاعاتي به سر چشمه‌اي از مباحثه‌ها و گفتمان‌هاي فراوان تبديل شده است. اين پديده، مفاهيم مختلفي چون اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و فنآوري را تحت الشعاع قرار داده است و از اين رو در تمام بخش هاي زندگي مردم از نظر علمي و عملي رسوخ پيدا کرده است بنابر اين ضرورت دارد تا براي بهره گيري هر چه بهتر و اقدامات مناسب با شاخص ها و تعاريف و چهارچوب هاي آن آشنا شويم.
افزايش سريع و فوق العاده فرآيند هاي توليد، پردازش و توزيع اطلاعات در جوامع پيشرفته باعث شد تا برخي از كشورهاي صنعتي جهان در رديف جوامع اطلاعاتي به شمار آيند و بسياري ديگر از کشور ها که هنوز در تب و تاب عصر صنعتي باقي مانده بودند نتوانستند خود را در زمره آنها در آورند.

"ويليام مارتين" در خصوص جامعه اطلاعاتي مي‌گويد: "هر چند واژه جامعه اطلاعاتي از چند سال پيش متداول بوده است اما هنوز درباره مفهوم و محتواي آن تفاهم عملي حاصل نشده است". با اين بيان بايد اذعان داشت که هنوز تعريف و چهارچوب معيني براي جامعه اطلاعاتي جهاني تعيين و تفسير نشده است.

ولي با اين وجود بسياري از نظريه پردازان و صاحب نظران علوم اجتماعي بر حسب تفکرات و تجربيات خود  اقدام به ارائه تعاريفي از جامعه اطلاعاتي کرده اند. در اين تعاريف جامعه اطلاعاتي از جنبه‌هاي فناورانه، جغرافيايي، اقتصادي، سياسي،اجتماعي و فرهنگي مورد توجه قرار گرفته است.

از سال 2003 به بعد در اثر توجه بسيار زيادي که بيشتر کشور ها به موضوع جامعه اطلاعاتي از خود نشان دادند و با آغاز اجلاس جامعه اطلاعاتي در ژنو نقد ها و نظرهاي مختلفي براي تعيين معيارها و شيوه برخورد کشورها با جامعه اطلاعاتي ابراز شد و ازاين طريق اسناد بين المللي، اعلاميه ها و گزارش هاي مختلفي به توافق کشورها رسيد و انتشار پيدا کرد.

در ادامه به تحليل  اسنادي مي پردازيم که بر اساس تعدادي از اعلاميه هاي اصول و گزارشات موجود تدوين شده اند و تاثير و تاثر فنآوري اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) و جامعه اطلاعاتي را در روند جهاني شدن و توسعه دانش مدار را مورد اشاره قرار مي دهند.

در اسناد موجود اصول و معيارهاي حوزه جامعه اطلاعاتي به سه بخش تقسيم شده اند:

1-      ” ديدگاه ”، كه شامل اصول و توافقات و باورهاي مشترك پايه اي جامعه اطلاعاتي ميباشد،

2-      ”دسترسي” كه نيازهاي ويژه براي ايجاد جامعه اطلاعاتي را ليست مي كند و شرايط توزيع برابر اطلاعات و ابزارهاي لازم براي توليد و توزيع اطلاعات را تشريح مي کند.

3-      ” كاربرد ” كه  بسياري از ابعاد اجرايي و کاربردي جامعه اطلاعاتي را تعريف مي كند.

 

کارشناسان بر اين عقيده اند که تاثير فناوري اطلاعات در دنياي امروز برابر با ميزان تأثير ماشينهاي صنعتي در انقلاب صنعتي است آنها فناوري اطلاعات و ارتباطات را عامل تحول زا در روش كار و مبادلات اقتصادي و حتي در روش زندگي مردم مي دانند و جامعه اطلاعاتي را مفهومي جديد مي دانند که حاصل تقابل و تعامل اين تحولات است. نعابير جالب توجهي همچون:

-     پلي بين كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي توسعه نيافته

-     وسيله اي براي توسعة اقتصادي و اجتماعي

-     موتوري براي رشد و توسعه

-     ستون مركزي ساخت يك اقتصاد و جامعة جهاني بر پاية علم

-     فرصتي براي كشورها جهت آزاد كردن خود از محدوديت هاي جغرافيائي

 از فنآوري هاي اطلاعات و ارتباطات نشان دهنده عمق و اهميت تاثير فناوري اطلاعات در بستر سازي براي جامعه اطلاعاتي است.

انديشمندان بسياري از حوزه هاي مختلف علمي سعي در بررسي و ارائه تعريف از جامعه اطلاعاتي داشته اند معيار هاي بررسي و ارائه تعريف از جامعه اطلاعاتي در حوزه هاي اقتصادي، فناوري، اجتماعي، سياسي و فرهنگي طبقه بندي مي شوند.

 

1-     تعاريف و معيارهاي اقتصادي جامعه اطلاعاتي

اقتصاد اطلاعات مطالعه و بررسي توليد ، توزيع، بازاريابي ، قيمت گذاري، فروش، مصرف و كليه درآمدهايي است كه به طور مستقيم يا غير مستقيم از طريق توليد ، انتشار، فروش ، ذخيره ، پردازش، و دسترسي به اطلاعات حاصل مي شود. در جامعه جهاني اطلاعات و دسترسي به آن چنان ارزش و اهميتي دارد كه يكي از اركان اساسي توسعه و محور تصميم گيري در تمامي سطوح سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است و به همين دليل هر سال سرمايه هاي هنگفتي براي تحقيق، توليد، انتشار، فراهم آوري، سازماندهي، ذخيره، بازيابي، اشاعه و دسترسي به آن صرف مي گردد و به عنوان كالايي با ارزش خريد و فروش مي گردد و بسياري از خدمات و صنايع پيچيده براي ذخيره، پردازش، انتقال و دسترسي به آن به وجو آمده اند و بسياري از كشروهاي پيشرفته بريا جذب اين بازار برنامه ريزي دقيق و سرمياه گذاري هنگفتي را انجام داده اند.

جامعه اطلاعاتي، از بعد اقتصادي، با اقتصاد مبتني بر اطلاعات تعريف مي‌شود. اقتصاد مبتني بر اطلاعات اساساً نوعي اقتصاد خدماتي است كه با اقتصاد صنعتي و كشاورزي كه در زمره اقتصادهاي توليدي هستند تفاوت‌هاي كلي دارد. پديده صنعت‌زدايي در كشورهاي پيشرفته صنعتي، بازتابي از ظهور اقتصادهاي اطلاعاتي در اين كشورهاست. همان‌گونه كه شاهديم، در نظام‌هاي اقتصادي پيشرفته، كسب و كارهاي خدماتي مبتني بر اطلاعات و دانش، روز به روز در موقعيت بهتري قرار مي‌گيرد. به گونه‌اي كه مي‌توان گفت «امروزه براي بازارهاي جهاني ادامه فعاليت بدون مدد گرفتن از قدرت رايانه‌ها (كامپيوترها) و سيستم مخابرات امكان‌پذير نيست. صنايع كارخانه‌اي مبتني بر شبكه‌هاي جهاني گروه‌هاي مختلف مديران، مهندسان و كاركنان خط توليد، همانند خدمات مالي شركت‌هاي بزرگ كه در مبادلات خارجي فعاليت دارند، نمي‌توانند خارج از شبكه‌هاي نوين اطلاعات و ارتباطات به فعاليت بپردازند. ثروتمندترين كشورهاي امروز جهان آن‌هايي هستند كه بيش از ديگران از ساختار نوين اطلاعاتي جهان بهره‌مند مي‌باشند. (محسني،1375)

اقتصاد اطلاعاتي يعني اقتصاد اطلاعات محور، اقتصاد دانش محور، اقتصاد ديجيتال و يا اقتصاد اينترنت را مي توان به عنوان اولين معيار و وسيله اي براي پيشرفت به سوي جامعه اطلاعاتي، نام برد كه ناشي از تحولات اجتماعي و اقتصادي از سال 1960 تاكنون مي باشد. پژوهش‌هاي انجام شده در اين زمينه حاکي از آن است که توجه و نگرش هاي تازه اي به نقش اطلاعات در اقتصاد كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته شده است،

 جريان گذار اقتصاد و سير تحولات آن شامل حرکت از حالت اوليه و سنتي بشر يعني اقتصاد متكي به كشاورزي به اقتصاد صنعت محور و سپس رسيدن به حالت فعلي يعني اقتصاد اطلاعات محور است اين تحولات زمينه را براي شکل گيري افکار و انديشه ها و زمينه هاي مختلفي در کسب و کار فراهم کرد و حتي در ادبيات اقتصاد جهاني نيز تغييرات قابل ملاحظه اي را با عباراتي همچون:صنعت اطلاعات، بازار اطلاعات، كاركنان اطلاعات موجب شد

از جمله تاثيرات توسعه اقتصاد اطلاعاتي بروز تحولاتي در ساختار اشتغال و کسب و کار بود که باعث حذف بسياري از فرآيندهاي کاري  مشاغل بازرگاني، آموزشي، بهداشتي، ارتباطي و مالي شده است.

 

2- تعاريف و معيارهاي  فن آوري در جامعه اطلاعاتي

يکي  از معتبرترين و پر طرفدارترين رويکردهاي تئوريک در جامعه اطلاعاتي، نگرش فناورانه به موضوع توسعه و شکل گيري جامعه اطلاعاتي است. طرفداران اين نگرش فناوري اطلاعات و ارتباطات را بستر توسعه در جامعه اطلاعاتي مي دانند و انگشت تاکيد خود را بر روي اينترنت قرار داده اند که شبکه اي جهاني براي به اشتراک گذاري حجم بسيار زيادي از اطلاعات است. آنها جامعه شبکه اي و مجازي حاصل از ارتباط ميليون ها رايانه را بزرگترين بستر تبادل اطلاعات و ارتباط ميان مردم در فضاي مجازي مي دانند. چنين تفکر و باوري از همگرايي و پيوند رايانه و مخابرات در تمام اركان زندگي همچون نظام ماليات، تأمين اجتماعي، كارت‌هاي اعتباري، امنيت ، آموزش، پزشکي و...حاصل شده است. در اين ميان، «پيشرفت‌هاي خيره‌كننده در پردازش، نگهداري و انتقال اطلاعات در واقع به كاربرد فناوري‌هاي (تكنولوژي)هاي اطلاعاتي در تمام زواياي حيات اجتماعي انجاميده است. همچنين ارزاني تكنولوژي‌هاي پردازش و نگهداري اطلاعات موجب شده است تا گستره آن‌ها در ابعاد جهاني وسعت يابد.» (وبستر؛ 1380، ص 21) به هر حال، اين رويكرد معتقد است كه جامعه اطلاعاتي از عوارض توسعه شتابان فناوري اطلاعات است. امروزه، پديده‌هاي كم و بيش آشنايي همچون تجارت الكترونيكي، دولت الكترونيكي، آموزش مجازي، بانكداري الكترونيكي و حتي جنگ الكترونيكي و نيز جرائم سايبر، كه از علائم جامعه اطلاعاتي محسوب مي‌شوند، همگي نشان مي‌دهند كه فناوري با يك تغيير بنيادين منجر به شكل‌گيري نوع جديدي از جوامع تحت عنوان جامعه اطلاعاتي شده است.(سعيدي،1383)

نقش و کارکردهاي فناوري ارتباطات و اطلاعات به عنوان محور بسياري از تحولات جهاني امري انکار ناپذير است. ICT به عنوان يکي از مهمترين ابزارها و بسترهاي توسعه همه جانبه زمينه هاي لازم را براي اداره و مديريت اطلاعات از طريق توليد، پردازش، توزيع و مبادله اطلاعات فراهم مي آورد. دست يابي به يک چهارچوب هماهنگ و جامع از اطلاعاتِ دقيق و بهنگام نيازمند آن است که ابزارهاي لازم براي طي جريان توليد تا مبادله اطلاعات در اختيار کاربران آن قرار گيرد شناخت کامل اجزا و ساختارهاي تشکيل دهنده ICT راهکارهاي مناسبي را در جهت توسعه همگام جامعه جهاني بر اساس شاخصهاي اين فناوري در اختيار همگان قرار مي دهد و بستر لازم را براي گريز از ورطه شکاف اطلاعاتي که امروزه گريبان گير اکثر کشورهاي در حال توسعه شده است فراهم مي کند.

 

3-  معيار اجتماعي توسعه جامعه اطلاعاتي

تحول اجتماعي مبتني بر اطلاعات، شامل تاثير آزادي تدوين قانون حاكم بر مبادله اطلاعات مي‌باشد كه در آن ايجاد شبكه اطلاعات و ارتباطات الكترونيكي مي تواند به تجديد حيات خانواده و جامعه منجر شود.

توسعه دانش و سواد عمومي و اطلاعاتي در نهايت منجر به ارتقا جايگاه شخصيتي بشر شده و مفاهيمي همچون دموکراسي ديجيتالي که زاييده عصر اطلاعات است هويت جديدي را براي انسان اين عصر تعريف مي کند. در اين شرايط يعني زماني که دانش در تمام سطح جامعه توزيع مي شود و مردم با حقوق خود کاملا آشنا مي شوند زمينه ظهور فقر، پديده هاي منفي اجتماعي همچون دزدي، اعتياد و... نيز کاهش مي يابد و در نتيجه جامعه اطلاعاتي مفسر چهارچوب مثبت و نگرش استانداري از زندگي اجتماعي براي انسان عصر اطلاعات مي شود.

پتانسيل بالاى تكنولوژى هاى ارتباطى و اطلاعاتى جديد و آثار مثبت آنها با قابليت برقرارى ارتباط همزمان راه به جايى برده اند، كه ديگر جايى براى بيان مضرات و پيامد هاى منفى آن باقى نمى گذارند.
از مزاياى اين تكنولوژى ها مى توان به امكان انجام امور روزمره ادارى و تسهيل بوروكراسى، بى نيازى از بسيارى تردد هاى روزانه، كاهش تنش هاى اجتماعى، صرفه جويى در وقت و انرژى، بيست و چهار ساعته و هفت روز در هفته بودن، جهانى بودن و ده ها مورد ديگر اشاره كرد.

 

4- معيار سياسي توسعه جامعه اطلاعاتي

عدم توسعه سياسي در عصر اطلاعات سبب فقدان بينش صحيح در جامعه براي گزينش و تعيين سرنوشت خويش مي شود و در اثر همين مشکل موج حملات خبري بوسيله کارتل هاي بزرگ خبري مي تواند حتي منجر به بروز انقلاب در چنين جوامعي شود. جامعه اطلاعاتي با ابزارهاي خود مي تواند بينش و دانش لازم را در اين حوزه در اختيار مردم قرار دهد و مانع بسياري از تبعات منفي شود. همچنين توسعه ارتباطات در جامعه اطلاعاتي منجر به روشن شدن افکار مردم نسبت به تحولات دنيا شده و موجب موضوع گيري ها و حرکات مختلفي از آنها مي شود در بعد دولتي نيز تمركز قدرت سياسي ناشي از پيشرفت هاي اطلاعاتي موجب شکل گيري نظام هاي سياسي تک قطبي مي شود و فضاي جامعه را به سمت ديکتاتوري پيش مي برد. تجربه اي که جهان در طول جنگ سرد تجربه کرد حاصل تلاشهاي اطلاعاتي بسيار سازمان هاي جاسوسي دو قدرت شوروي و آمريکا براي برتري يابي در جنگ اطلاعات بود.

 

5- معيار فرهنگي توسعه جامعه اطلاعاتي

 برنامه توسعه سازمان ملل با تکيه بر تجربيات مدل های گوناگون توسعه، از مفهوم و جايگاه توسعه انسانی به عنوان روندی که دامنه انتخاب مردم را وسعت می بخشدياد می کند و در اين تعريف فرهنگ را به عنوان مولفه ای مهم در استراتژی توسعه به رسميت شناخته است.

گسترش و تنوع ابزارها و امکانات اطلاعاتی و ارتباطی و تبديل شدن دنيای حاضر به دهکده ای جهانی که در آن سرعت انتقال اطلاعات و دانش تا حد زيادی بالا رفته است به طرز غير قابل باوری ساختارهای فکری و فرهنگی جوامع را همسان و همگون ساخته است. به گونه ای که کاربری يک تکنولوژی جديد به سرعت در ميان جمع کثيری از مردم دنيا پذيرفته می شود.با اين توضيح بسيار غير قابل منطقی است که ما درهای جامعه را بر روی فناوری های نوين در امور مختلف ارتباطی و اطلاعاتی بسته نگه داريم تنها به صرف اينکه می خواهيم از ساختارهای فرهنگی خود حفاظت نماييم. از سوی ديگر می دانيم که برای کاربردی شدن هر فناوری يا دانشی به صورت عام و پذيرش آن بايد در چهارچوب های فرهنگی تلاش و تحقيق بسياری انجام داد تا موضوع ما به عنوان يک فرهنگ در جامعه مورد بررسی و کاربری قرار گيرد.

با اين تفاسير وقتی به يک جامعه در حال گذار به سوی دانايي محوری و پذيرش ساختارهای يک جامعه اطلاعاتی برخورد می کنيم چالش ها و مشکلات فراوانی نيز در بررسی و پياده سازی اين فرآيند پيش روی خواهيم داشت. مشکلاتی از قبيل عدم سازگاری ابزارها و محيط و عدم سازگاری ابزارها با مردم.
که نمونه دوم ناشی از مشکلات و معضلات فرهنگی جوامع می باشد که در حال گذار از شکل کلاسيک به شکل مدرن می باشند. توسعه زير ساختی آموزش برای دست يابی به جامعه دانايی محور با توجه به مسائل و اولويتهای فرهنگی اين امکان را می دهد تا گزينش و توسعه ابزارهای مورد نياز با توجه به مسائل و چهارچوب های فرهنگی مردم صورت گيرد و همچنين باعث بوجود آمدن احساس نياز به مسائل و ابزارهای مختلف اطلاعاتی و ارتباطی هستند.

بسياري از ناظران گرايش به ديدن نشانه هاي تحول در ارزش هاي فرهنگي به دنبال پيشرفت جامعه اطلاعاتي دارند، اگر چه بايد خاطرنشان كرد كه جوامع مختلف عكس العمل هاي متفاوتي در برابر حضور فن آوري هاي پيشرفته دارند و حتي فرهنگ جهاني الكترونيك مستعد پذيرش تاثيرات محلي و ملي است. در حقيقت آنچه در حال وقوع است توسعه و تعامل گسترده فرهنگ ها است، نه به اصطلاح فرهنگ نوپايي كه تحول و تغيير اساسي شيوه زندگي را در سراسر جهان به دنبال داشته باشد.

يکي از مهمترين مسائل چالش برانگيز در جامعه اطلاعاتي موضوع زبان به عنوان محور و زير ساخت فرهنگي جوامع است، جامعه اطلاعاتي از يک سو قصد توسعه روابط انساني را دارد و براي اينکار نياز به يافتن يک زبان مشترک است و از سوي ديگر مخالف نابودي زبان هاي بومي است. با توجه به اينکه درصد بسيار زيادي از اطلاعات موجود در اينترنت توسط کشورهاي پيشرفته انگليسي زبان تهيه شده ساير کشور ها به شدت تحت تاثير اين زبان قرار گرفته اند و رسميت بين المللي زبان انگليسي در اينترنت شدت و حدت بيشتري پيدا کرده است از اين رو کشورهاي درحال توسعه تلاش و عزم خود را در جهت توليد محتوا به زبان بومي نشان دهند.

به طور طبيعي هر ((فرهنگ)) متعلق به يك محل يا منطقه خاص، و در برگيرنده دانش جامع و اندوخته شده نسل ها، و بازتاب استعدادها و ويژگي هاي يك گروه در مقايسه با ديگر گروه هاست كه در زبان و لهجه ظهور مي يابد و احساس تعلق به يك سرزمين و هويت آبا و اجدادي را به همراه دارد. دقيقاً به خاطر همين احساس است كه نمي توان فرهنگ را به عنوان يك ابزار مورد استفاده خصوصي يا تجاري قرار داد.

 

سرويس هاي جهاني و دسترسي هاي جهاني

با توجه به نقش و اهميت فراوان فناوري اطلاعات در جامعه اطلاعاتي  در حال حاضر برزگترين معضل و مشکل توزيع نابرابر در به اشتراك گذاري اين فنآوري و در نتيجه دسترسي نامساوي به اطلاعات در دنيا ست. از اين رو اولين و مهم ترين معيار در جامعه اطلاعاتي بحث سرويس هاي جهاني است.

چدر جهاني زندگي مي کنيم كه اطلاعات و دانش جهاني براي توسعه و ادامه حيات اقتصادي و اجتماعي تمامي کشور ها  امري حياتي است، وقتي افزايش و کاهش قيمت نفت يا اختراع پديده اي نو و يا کشف يک موضوع علمي در گوشه اي از جهان اتفاق مي افتد و تاثيرات آن در گوشه اي ديگر به انحا مختلف نمود پيدا مي کند پس دور از واقع گرايي نيست اگر انتظار داشته باشيم دسترسي به اطلاعات و وسايلي براي استفاده از اطلاعات بايستي براي همه مردم دنيا در هر موقعيت زماني و مکاني تسهيل يابد و گسترش پيدا كند. از همين روست که، به ويژه كشورهاي در حال توسعه، كه اطلاعات براي آنها پتانسيل بزرگي را براي توسعه مي باشد در موضع گيري ها و اجلاس گوناگون بحث دسترسي يکسان به سرويس هاي جهاني را خواستار مي شوند

مهمترين و شايد حساس ترين انواع تکنولوژي هايي که ظرف چند ساله اخير رشد بسيار زيادي در ابعاد جهاني يافته و شبکه جهاني اينترنت مي باشد که شايد به راستي بتوان آن را بزرگترين سرويس جهاني ناميد که اين روز ها چالش هاي زيادي بر سر مديريت آن در مجامع بين المللي وجود دارد.
با ذکر اين مثال مي توان دريافت که مهمترين مسئله حال حاضر دسترسي به قيد و شرط همگان به سرويس هاي جهاني است. از جمله ديگر مواردي که دسترسي به سرويس هاي جهاني را با نگراني و مشکل مواجه مي سازد مشکلات مادي بسياري از مردم جهان در دست يابي به سرويس ها مي باشد. از ديگر چالش هاي موجود در راه دسترسي يکسان به سرويس هاي جهاني مسئله درك، آگاهي عمومي و آموزش در مورد مزاياي فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي است که زمينه را براي کاربرد سرويس هاي جهاني فراهم مي کند، است که اين مشئله نيز بيشتر در کشورهاي در حال توسعه نمودار مي شود، طبق گزارش گروه ضربتي
DOT Force عدم وجود زيرساختار، يكي از چالشهاي اصلي كشورهاي در حال توسعه است كه بايستي در تلاش خود براي استفاده از ICT به عنوان ابزار توسعه دسترسي هاي جهاني بکوشند.

فناوري اطلاعات و برابري فرصت ها در جامعه اطلاعاتي 

يکي از مهمترين اصول جامعه اطلاعاتي با تاکيد بر وجود فيزيكي زيرساختار براي توسعة جامعه اطلاعاتي مهم است اما كافي نيست. عواملي مانند جنسيت، سطح سواد و سطح تحصيلات، زبان، نژاد و قوميت، عوامل تعيين كنندة اصلي در استفاده از ICT است و به همين دليل لازم است كه تساوي فرصتها را در ميان شهروندان افزايش دهيم و گروههاي ضعيف را در استفاده از ICT تشويق كنيم .

هر كشوري بايستي به مردم كشورش در هر سني، با هر زمينه اي، در هر مكان و با هر سطح قابليت جسماني در دسترسي به ICT كمك كند، جوانان را در فعاليت هاي ملي و منطقه اي ICT فعالانه وارد كند، و از تعادل جنسيت در استفاده از ICT مطمئن شود و اين كار بايستي با ارائة برنامه هائي صوتي و برنامه هائي كه نيازهاي زنان خصوصاً در نواحي روستائي و دور دست را در نظر مي گيرد، انجام شود.

استفاده از برنامه هاي صوتي و برنامه هاي نمايشي[1][4] كه تعداد بيشتري از مردم را در دسترسي به ICT فعال ميكند و توسعة برنامه ها و مضامين متناسب با نيازهاي محلي و كنترل پتانسيل فنآوريهاي اطلاعات و ارتباطات باعث مشاركت بيشتر مردم در جامعه اطلاعاتي خواهد شد.

تنوع مضامين[2][5]

 

مضامين يكي از عناصر بنيادي استفاده از ICT است. توسعة مضامين محلي روي اينترنت وسيله اي براي اطمينان از وجود تنوع فرهنگي و زباني در دنياي علم است. اين تنوع يكي از بخشهاي مهم ميراث فرهنگي ماست و بايستي حفاظت شود. ICT مجراي جديدي را براي بيان اين تنوع و اشاعة گستردة مضامين محلي ارائه ميدهد.

تنوع مضامين روي اينترنت تمام شركت كنندگان را توانا ميسازد و آنها را از دسترسي مناسب مطمئن ميسازد، و باعث ميشود تا پتانسيل هاي كامل اينترنت را به عنوان منبعي از علوم و اطلاعات تشخيص دهند. مضامين مناسب براي استفاده از ICT براي اهداف تحصيلي و آموزشي وتوسعة منابع انساني مفيد است.

كيفيت و تنوع ” بزرگترين اهميت در تشويق مردم براي پيوستن به فعاليت هاي بر خط ” دارا مي باشد و ” تأكيد ويژه اي به برنامه هائي كه با زبانهاي مختلف هستند و همچنين روي توسعه و انتشار مضاميني كه مشخصه هاي زبان و فرهنگ محلي را منعكس مي كنند” بايد بشود. اعلامية باماكو، به غني بودن تنوع فرهنگي قاره آفريقا اشاره ميكند و اصرار دارد كه اين امر بايد در دنياي علم منعكس شود و تصريح نموده است كه نياز به ” سرمايه گذاري روي مضامين رسانه اي آفريقائي و همچنين فنآوريهاي جديد و توسعه توليدات مستقل داريم ”. ايجاد مضامين محلي، ملي و منطقه اي به زبانهاي بومي، و قرار دادن اين مضامين روي سرورهاي محلي، ميتواند به دسترسي مناسب به مسائل محلي و منطقه اي و بالا بردن مبادلات از طريق مسيرهاي مستقيم تر و راحتتر كمك كند.

ايجاد مضامين محلي با كمك جوامع بين المللي و همكاري با بخش خصوصي، بايستي در اولويت بالائي قرار گيرد.

تنوع مضامين بايد توسعه پيدا كند

 

” جامعه اطلاعاتي براي غني سازي فرهنگ شهروندان، بايستي تنوع فرهنگي و زباني مردم ما را منعكس كند. تنوع مضامين، كه شامل تنوع زباني و فرهنگي است بايستي افزايش پيدا كند. بنابراين بخش خصوصي شبكه هايي اطلاعاتي با ظرفيت بسيار زياد براي در برگيري حجم زيادي از اطلاعات، كه به صورت محلي هم ايجاد شده را ايجاد و توسعه دهد كه اين امر در ساير ملل و مناطق نيز توسعه پيدا كرده است”.

4-1 آزادي بيان و آزادي دسترسي[3][6]

 

ارتباطات ميتواند به عنوان وسيله اي براي پياده سازي اصول آزادي بيان باشد. آزادي بيان اصل 19 اعلامية جهاني حقوق بشر سازمان ملل است:

جريان آزادانة اطلاعات و ايده هاي مختلف

 

” هر كسي از حق آزادي بيان و آزادي بيان ايده برخوردار است؛ اين حق شامل آزادي حفظ نظرات بدون دخالت ديگران، جستجو، دريافت و بهره مندي از اطلاعات و ايده ها از طريق هر رسانه اي و بدون ايجاد محدوديت مي باشد”.

  براي ايجاد جامعه اطلاعاتي جهاني، اساس بر اين است كه از ايده هاي مختلف محافظت كرد و ” دسترسي باز به شبكه ها براي استفاده از سرويس ها و توليد كنندگان اطلاعات ” و ” آزادي بيان نظرات” را افزايش داد. اين آزادي بايستي با حق عموم براي دسترسي به ” اطلاعاتي كه از طريق تمام رسانه ها، شامل سيستم هاي چند رسانه اي ارائه مي شود ”، همراه باشد.

 

 

اهداف برنامه ريزي اطلاعات

            ((ماهيت حقيقي فرهنگ، همانگونه كه ما معتقديم، در تفكر و اعمال ما، در گرايش ها، شكل اجتماعي و اعتقادات مذهبي ما نهفته است)) (گوتس، 1976).

            دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه هاي همگاني در جامعه وجود دارد. منتقدان بر اين باورند كه رسانه هاي جمعي مسئول جنايت هاي روزافزون و تضعيف روحيه عمومي از يك سو و كاهش حس خلاقيت و نگرش صحيح سياسي از سوي ديگرند. حاميان رسانه هاي جمعي معتقدند كه اين رسانه ها عامل آشكارسازي فساد مالي، افشاي تحولات سياسي، تبادل اطلاعات و افكار و عقايد مي باشند.

            گذشته از اين بحث بي انتها، با اطمينان مي توان ادعا كرد كه رسانه هاي جمعي در افزايش توان اطلاعاتي جامعه سهم بسزايي دارند.

            مدت زمان موردنياز براي پذيرش تحولات فرهنگي در جوامع سنتي و تحقق روند توسعه فرهنگي ـ اقتصادي را بايد محاسبه كرد سيستم ارتباطات جمعي به علت ظرفيت بالاي اطلاعاتي، در برنامه ريزي بلندمدت جامعه مي تواند نقش موثري ايفا كند. به منظور هماهنگ سازي روند توسعه، فراهم ساختن كانال هاي اطلاعاتي و تبادل اطلاعات امر مهمي شمرده مي شود.

            روند مدرن سازي نبايد ارزش هاي فرهنگي را تغيير دهد و با غيرانساني كردن فرهنگ بومي مانعي در روند توسعه گردد. برنامه اطلاعاتي، روند توسعه و اهداف آن را تجزيه و تحليل مي نمايد. اين برنامه عوامل اجتماعي و فرهنگي توسعه و نيز ظرفيت ابداع و مدرن سازي جامعه در حال توسعه را فراهم مي كند. چنين برنامه اي مي تواند هرگونه فاصله اطلاعاتي ناشي از روند نوآوري را نشان دهد. يك برنامه ريزي اطلاعاتي مي تواند به فعاليت برنامه ريزي شده و جزئي تر تبديل شود كه روند قابل ملاحظه اطلاعات را بر اساس دانش و اطلاعات اجتماعي ـ فرهنگي روند مدرن سازي، امكان پذير مي‌سازد. تهيه برنامه اطلاعاتي را مي توان به چندين مرحله تقسيم كرد. در حالي كه برنامه ريزي توسعه در مراحل اوليه خود تنها راهبردهاي دولتي براي اتخاذ تدابير لازم به منظور روشن شدن مسائل و ارضاي نيازهاي منطقه اي را تعيين مي كند، اهداف تبادل اطلاعات به راهبردهاي اجتماعي و مسائل ارتباطي روند توسعه اشاره مي كند.

            تصميم در مورد شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشورهاي در حال توسعه ناشي از تصميم گيريهاي مسئولان يا مراكز تصميم گيرنده در كشورهاي در حال توسعه است. سازمان ها و موسسات مسئول برنامه ريزي بايد اين تصميمات را مرتبط كنند و به نظم درآورند. اما تاثير بسزاي برنامه ريز در هماهنگ سازي نظام هدفمند، ارتباط اهداف عملي و شيوه ارائه اطلاعات براي تصميم‌گيري نهايي مراكز مربوطه امري گريزناپذير است.

            هدف سياست ها و برنامه ريزي اطلاعاتي، استفاده از فن آوري هاي اطلاعات در انجام طرح‌ها و فعاليت هاي برنامه ريزي شده براي گروه  مخاطب خاص بوده و در راستاي اهداف روند توسعه و مقاصد تعيين شده به منظور كاربرد صحيح فن آوري اطلاعات مي باشد. علاوه بر آن، تبادل اطلاعات محيط فرهنگي ـ اجتماعي بومي را بارور مي سازد و به عنوان يك عامل تمايزدهنده، در روند توسعه قرار مي دهد؛ بدين ترتيب نه تنها از نابودي فرهنگ بومي جلوگيري مي كند، بلكه روند مفيدي را در خدمات اطلاع رساني ارائه مي دهد.

            خدمات ارتباطي منطقه اي و محلي موجود مي تواند اطلاعات توسعه را ايجاد و تقاضاهاي كاربران را آماده و نيازهاي اطلاعاتي روند توسعه را برطرف نمايد. ارتباطات توسعه، جزو هنر و دانش ارتباطي بشر به شمار مي آيد و عاملي در تغيير و تحول سريع يك كشور از وضعيت فقر به وضعيت پويا، و رشد اقتصادي به سوي ايجاد كيفيت اقتصادي ـ اجتماعي بهتر و غنا و تكامل توان بشري است.

به منظور ايجاد اطلاعات موردنظر و ضروري در روند توسعه موارد زير را بايد در نظر گرفت:

1-      بررسي توانمندي هاي ارتباطي منطقه و تعيين نوع فن آوري مورد استفاده در روند اطلاعاتي منطقه؛

2-      تجزيه و تحليل اطلاعاتي كه مبادله مي شوند و ساختاربندي آنها و نيز اقدامات اوليه به منظور آماده سازي مخاطب براي اشاعه اختراعات جديد؛

3-      هماهنگ سازي محتواي اطلاعات براي يكسان سازي با نمادهاي سنتي ارتباطي مخاطب، به منظور ساماندهي اطلاعات و جلوگيري از عواقب به كارگيري اين نوآوري ها؛

4-      بالابردن ارزش مديريت اطلاعات و تعيين اهميت به كارگيري اطلاعات مربوط به اختراعات و ابداعات جديد.

زمانيكه تبادل اطلاعات موردنظر به نتيجه برسد، مخاطب قادر به پردازش اطلاعات در راستاي اهداف توسعه و پيوند تجارب خود با اطلاعات جديد خواهد بود. اهداف تبادل اطلاعات براي مخاطب بايد در برگيرنده بينش صحيح و قابل استفاده و راهگشاي تجارب قبلي باشد.

سازمان هاي سياستگذار و پشتيبان توسعه بايد در روند تبادل اطلاعات هماهنگ باشند و اطلاعات مربوط به نوآوري ها را به سوي سازگاري و بومي كردن آنها هدايت كنند. اين هماهنگ سازي ما را قادر به دستيابي به مخاطبان مستقيم و غيرمستقيم، و برطرف كردن كمبودهاي اطلاعاتي مي سازند.

شكل دهي معيارهاي تصميم گيري به معناي داشتن يك نمودار سازماني براي برنامه و فعاليت‌هاي توسعه است. اين امر به موانع اجتماعي و اقتصادي از يك سو و استفاده صحيح از منابع، بودجه و دانش فني از سوي ديگر بستگي دارد.

      فعاليتهاي اطلاع رساني كه بر اساس عوامل اجتماعي ـ اقتصادي شكل گرفته اند در فعاليت‌هاي همراه با نوآوري و اختراع موثر خواهد بود. در صورتي كه نقطه زماني مربوط تعيين گردد، اين فعاليت ها را مي توان هماهنگ ساخت و به موقع به كار بست.

فعاليت هاي يك برنامه توسعه بايد طي فعاليت هاي اطلاع رساني عملي شود، از اين رو ضروري‌ست برنامه ريزان اطلاعات و توسعه بر اساس يك برنامه ريزي زمان بندي شده و به طور هماهنگ عمل كنند. در كشورهاي در حال توسعه، بودجه بندي طرح هاي توسعه و كاربرد خدمات  اطلاع رساني و پراكندگي آنها در سطح كشور نيز متفاوت است. برخي از اين كشورها كه داراي درآمد نفتي هستند هيچ گونه مشكلي در تامين بودجه فعاليت هاي اطلاع رساني ندارند.

در عمل، بيشتر مشكلات توليد تنها ناشي از تامين نشدن بودجه كلان نيست، بلكه از شكل ناصحيح بودجه بندي و روند هزينه كردن آن است. در اينجا بايد علاوه بر اين مشكلات، ميزان صلاحيت را نيز مد نظر داشت كه غالباً مانع هماهنگي لازم بين نمايندگي هاي مختلف دولتي مي شود و در نتيجه مي توان از تامين بودجه يك طرح تكميلي امتناع كرد.

اگر بودجه بندي يك برنامه توسعه بر اساس طرح اطلاعاتي پايه ريزي شود، تامين بودجه آن نيز ايجاد مشكل نخواهد كرد. وضعيت مطلوب زماني است كه برنامه بودجه بندي بر اساس اطلاعات لازم شكل گرفته و ارائه شود.

به منظور استفاده صحيح و معني دار از خدمات اطلاع رساني موجود در يك كشور در حال توسعه، وزارتخانه هاي ذيصلاح مانند وزارت فرهنگ و آموزش عالي بايد با وزارتخانه هاي ذيربط مانند كشاورزي، صنايع و غيره در تامين بودجه خدمات اطلاع رساني منطقه اي همكاري كنند.

 

نتيجه

            در جمهوري اسلامي ايران كه سرمايه گذاري عظيمي در زمينه هاي مختلف اقتصادي (كشاورزي، صنعت، خدمات بهداشتي، آموزشي و پرورشي) صورت گرفته است، يك نظام ملي اطلاع‌رساني نيازهاي اطلاعاتي محققان، برنامه ريزان، مديران اجرايي، مشاوران، معلمان و گروه هاي آموزشي را فراهم مي آورد. در حقيقت براي توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، آموزشي و پژوهشي، يك نظام ملي اطلاع رساني بر اساس زيرساختارهاي ملي موردنياز است، و اين امر، همكاري مراكز اطلاع رساني، كتابخانه ها و نيز شبكه هاي اطلاع رساني را مي طلبد. عملكرد نظام ملي اشاعه اطلاعات به شرح زير است:

1-      شمول بر سياست و خط مشي هاي اطلاعاتي كه ارتباط بين بخش هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نيز زيرگروه هاي آنان را مشخص كند؛

2-      فراهم ساختن برنامه هاي خاص براي هدايت، گردآوري، آماده سازي و اشاعه اطلاعات در تمامي زمينه هاي فعاليت علمي در كشور به منظور استفاده تمام موسسات آموزشي و پژوهشي از مراكز اشاعه اطلاعات؛

3-      ايجاد سيستم ارزيابي براي تقويت مراكز اطلاع رساني تا واحدهاي ذيربط همواره در بهبود كار خود بكوشند؛

4-      بررسي برنامه هاي مناسب آموزشي و تربيت نيرون انساني مورد نياز ضمن هماهنگي با سازمان هاي دولتي و خصوصي به منظور پويايي مراكز اطلاعاتي؛

5-      اقدامات لازم براي تدوين يك برنامه جامع تجهيزات فن آوري اطلاعاتي با همكاري ديگر سازمان هاي ذيربط؛

6-      تاسيس يك شبكه اطلاع رساني و مجموعه هاي اطلاعاتي در سازمان ها و موسسات دولتي و غيردولتي؛

7-      همكاري هاي بين المللي با سازمان هايي چون ((يونسكو)) (8)، ((يونيسيت)) (9)، ((فيد)) (10)، ((آستينفو)) و ديگر مراكز و موسسات مشابه و نيز پايگاه هاي اطلاعاتي و شبكه هاي اطلاع‌رساني.

 

 

فصل دوم: اطلاعات و ایده جامعه آرمانی

   برای آن که بتوانیم به قدر کافی رهیافت های راجع به فهم روندهای اطلاعاتی و مسایل امروزه را درک کنیم، به دقت در تعاریفی نیازمندیم که شرکت کنندگان در این مباحثات به کار می برند.

 

تعاریف «جامعه اطلاعاتی»:

   به طور تحلیلی، پنج تعریف از «جامعه اطلاعاتی» که هر یک معیارهایی را برای تعریفی جدید ارائه می دهند، قابل تشخیص است:

1-     فناورانه: عمومی ترین تعریف از «جامعه اطلاعاتی» بر نوآوری چشمگیر فناوری تاکید می کند. تصور کلیدی این است که موفقیت علمی در پردازش، ذخیره و انتقال اطلاعات، کاربرد فناوری های اطلاعاتی را تقریبا به تمام گوشه و کنار جهان گسترش داده است.

2-     اقتصادی: شاخه ای فرعی در اقتصاد تاسیس شده است که به مسایل «اقتصاد اطلاعات» می پردازد. اثر پیشگام فریتز مک لاپ، یعنی تولید و دانش در ایالات متحده (1962)، در پایه گذاری مقیاس هایی برای «جامعه اطلاعاتی» در چارچوب اقتصادی آن، بسیار موثر بود. مک لاپ کوشید تا صنعت اطلاعات را با اصطلاحات آماری توصیف کند. او پنج گروه وسیع صنعت (که خود به پنجاه شاخه فرعی تقسیم می شدند) تشخیص داد که عبارتند از: آموزش و پرورش (مدارس، کتابخانه ها و ...)، رسانه های ارتباطی (رادیو، تلویزیون و ...)، ماشین های اطلاعاتی (تجهیزات کامپیوتری، ابزارهای موسیقیایی، ...)، خدمات اطلاعاتی (حقوق، بیمه پزشکی و ...) و دیگر فعالیت های اطلاعاتی (تحقیق و توسعه، فعالیت های غیرانتفاعی و ...).

   در بررسی این نوع مقولات، می توان ارزش اقتصادی به هر کدام از آن ها داد و مشارکت آن ها را در تولید ناخالص ملی ردیابی کرد. اگر روند این ها در تولید ناخالص ملی، بخشی رو به افزایش را نشان دهد، آن گاه می توان ادعا کرد که ظهور تدریجی «اقتصاد اطلاعات» در حال شکل گرفتن است.

 

3-     شغلی: مقیاسی که برای پیدایش «جامعه اطلاعاتی» دگرگونی های شغلی را مورد توجه قرار می دهد، مقیاس رایجی است. به طور ساده، عبارتست از این که به هنگامی که کار اطلاعاتی در میان حرفه ها تفوق یافت، ما به «جامعه اطلاعاتی» دست یافته ایم. یعنی، هنگامی که کارمندان، معلمان، حقوق دانان و نمایشگران از حیث عددی بر معدنچیان ذغال سنگ، فلزکاران، کارگران کشتی سازی و کارگران ساختمانی تفوق یابند، «جامعه اطلاعاتی» فرارسیده است.

4-     فضایی: این مفهوم از «جامعه اطلاعاتی»، در عین حال که از جامعه شناسی و علم اقتصاد استفاده می کند، در هسته خود تاکید مشخص جغرافی دانان را بر روی مساله فضا دارد. در این جا تاکید اصلی بر روی شبکه های اطلاعاتی است که مکان ها را به هم متصل می کنند و متعاقبا تاثیرات چشمگیری بر روی برنامه ریزی های زمانی و مکانی دارند.

5-     فرهنگی: این مفهوم آخری از «جامعه اطلاعاتی» شاید از همه راحت تر مورد تایید باشد، اما از همه کمتر سنجیده و حساب شده است. هر یک از ما، از روی الگوی زندگی روزانه مان، نسبت به افزایش خارق العاده اطلاعات در زندگی اجتماعی آگاهیم. بی چون و چرا مقدار عظیمی از اطلاعات، تقریبا بیش از هر زمان دیگر در کار است.

   فرهنگ معاصر به شکلی چشمگیر بیش از فرهنگ های قبل از خود انباشتگی سنگینی از اطلاعات را دارد. ما در محیطی اشباع شده از رسانه ها زندگی می کنیم که نشانه آن است که زندگی اساسا درباره نمادسازی، درباره مبادله و دریافت- یا سعی بر دریافت و پافشاری بر دریافت- پیام هایی برای خود و دیگران است. در تایید این انفجار نشانه هاست که بسیاری از نویسندگان می پندارند که ما وارد «جامعه اطلاعاتی» شده ایم. آن ها به ندرت برای برآورد کمی این تحولات تلاشی می کنند، بلکه بیشتر از «وضوح» زندگی ما در دریایی از نشانه ها، کامل تر از همه دوره های گذشته، آغاز می کنند.

   با مرور این تعاریف متنوع از «جامعه اطلاعاتی»، آن چه که به حد وفور به چشم می آید عدم تکامل یا ابهام این تعاریف یا هر دوی آن هاست. خواه این تعاریف شامل مفهومی فناورانه، یا اقتصادی، یا حرفه ای، یا فضایی یا فرهنگی باشد، مفاهیم بسیار پیچیده مساله ساز مبنی بر این که چه چیزهایی سازنده «جامعه اطلاعاتی» اند، و این که چگونه این جامعه تمیز داده می شود، برای ما باقی می مانند.

 


 

 

  بازگشت به صفحه فهرست مقاله های حوزه IT

 

 

 

 

 

 

 

                         
     
 

©2006 Copyright Farnood.com All Rights Reseved.