مجموعه سایه های بلند پاییز

سایر آثار این مجموعه:


...بعد تو

از بخت ما...(1)
از بخت ما...(2)
از بخت ما...(3)
خطابه آزادي
درباره دلم
زمزمه هاي دلتنگي
سفر به ديگر سو...
ن
فس هاي پشت مه
فريب
آخرين بوسه

اعدامی
ب
رای تو (1)
برای تو(2)

شهر گمشده؛ آزادي
بدرود
ب
رای تو(3)
گزيده نجواها
ب
ی نام
ب
رای تو(4)
در بساط اين شب مستعمل
ت
ا اطلاع ثانوی
ب
رای مام میهن


بازگشت به صفحه اصلی مجموعه های شعر

خطابه آزادي

 ما چون هميشه تمام مي شويم

بي افسانه ايي در پس

با رويايي در پيش

به راهي که خود

بازآمدن را ستانديم از خويش

بي سبب نيست

راز بر دوش ما سنگين

سخن از درد عظيمي است

که مدام

در ريشه من و ما مي پوسد

سخن از اسراف خداست

با حرف آلوده ما

ورنه از آزادي آنچه بر ما مقدر کردند

آدمکي بيش نبود سر به راه

با مشعلي حقير و بي بته

که به ما مي گفت

هر کجا بروي آسمان بد رنگ است

و تو اي مرد سفالي

تو زمن عاقل تر باش

و خدا را از دل خود خرج نکن

که در آغوش پژمرده ما

جز دو زانوي خم اندر غم

کسي به تفکر ننشست.

14/1/80

 

 

 

 

 

 

 

 

                         
     
 

©2006 Copyright Farnood.com All Rights Reseved.