درسهایی از شریعتی(3)
فرنود حسنی

دکتر و قتی خود مالامال غم و اندوه و از تهی سرشار است و به بی فردایی خود آگاه بنا بر مسئولیت انسانی خود ایتدا از خود هجرت می کند و این سرآغازیک چنبش عظیم برای رسیدن به مردم و برای مردم بودن است. جنبش ها و تلاش هایی که در ارشاد به مرد می رسد و با آنان تلاقی می یابد حاصل سالها تنفس مردم و تنفس درد آنها ست. دردی که پرداختن به آن خودآگاه و یا ناخوداگاه وی را از امور عادی زندگی نیز جدا می سازد. چنانکه وی در برابر همسر و فرزندانش به دادگاه و جدان می رود و به اعمال خود در برابر آنها رسیدگی می کند و اعتقادش را که همانا حرکت در راه هدفش است برای آنان باز می گوید تا به آنها بفهماند که به خاطر چه و برای چه این دشواری ها را به آنها عرضه داشته است. س خود را از مال و فرزند و زن و دوست و شهرت تهی می کند و آنگاه است که می تواند ببیند و شاهد باشد و در مواقع لازم شهادت بدهد.

1)   آنچه نسل جوان و روشنفکر ما را آسیب پذیر کرده یکی نداشتن ایمان و ایدئولوژی و یکی تسخیر شدن بوسیله ایمان و ایدئولوژی غیر است.

2)      توصه من برای این است که، کاری کنیم تا بمانیم بلکه برعکس بمانیم تا کاری کنیم.

3)   من یک اگزیستا نسیالیسم ویژه خودم نه تکرار و تقلید و ترجمه که از این سه تاری منفور همیشه بیزارم. یه همان اندازه که از آن دو تای دیگر : تقی زاده و تاریخ، از نصیحت هم.

4)      من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه می خواندم و هنر و دیگر بس.

5)   او(احسان) آزاد است که یا خود را انتخاب کند و یا مردم را اما هرگ نه چیز دیگری را که جز این دو هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمی ارزد، پلید است، پلید فرزندم.

6)   با هر انتخابی برای چگونه بودن باید انسان بودن نیز همراه باشد. وگرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است. که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچ کس.هیچ چیز.

7)   انسان موجودی است که آگاهی دارد(به خود و جهان) و می آفریند(خود را و جهان را) و تعصب می ورزد و می پرستد و انتظار می کشد  و همیشه جویای مطلق است.

8)      اگر پیاده هم شده است سفر کن در ماندن می پوسی هجرت کلمه یزرگی در تاریخ"شدن""انشانها و تمدن هاست"

9)       واقعیت، خوبی و زیبایی. در این دنیا جز این سه هیچ چیز دیگربه جستجو نمی ارزد.

نخستین با اندیشیدن، علم. دومین با اخلاق، مذهب و سومین با هنر.

عشق می تواند تو را از این هرسه محرو کند. یک احساساتی لوس سطحی هذیان گوی خنک

و نیز می تواند تو را از زندان تنگ زیستن، با این هرسه دنیای  بزرک پنجره ای بگشاید و شاید هم...دری. و من نخستین را تجربه کرده ام و این است که ان را دوست داشتن نام کرده ام. همچون علم و بهتر از علم و اگاهی می بخشد و هم همچون اخلاق روح را به خوب بودن می کشاند و خوب شدن وهم زیبایی و زیباییها که کشف می کند که می آفریند.

10) نوشتن برای فراموش کردن است نه برای به یاد آوردن               "توماس ولف"

11) شرافت مرد همچون بکارت زن است. اگر یکبار لکه دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش نمی کند.

12) ایمان در دل من عبارت از سیر صعودی ای است که پس از رسیدن به بام عدالت اقتصادی به معنای علمی کلمه و آزادی انسانی به معنای غیربورژوازی اصطلاح در زندگی آغاز می شود.

13) اگر اجباری که به زنده بودن دارم نیود خود را در برابر دانشگاه آتش می زدم. همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان، در آتش بیداد سوخت، او را پیش پای نیکسون قربانی کردند.

14) آنچه نگرانم می کند، نا تمام مردن نیست. مردن اگر خوب انجام شود، دیگران کا را تمام خواهند کرد و شاید بهتر. اما ترسم از نفله شدن است. با دست دشمن سر به نیست کردن و به گردن دوست انداختن.

15) جهل و تعصب مارقین و حسد و خیانت ناکثینهمیشه هیزم کش آتشی بوده است که قاسطین بر پا کرده اند.

16) جهان بینی من جهان بینی توحیدی است. به این معنی که بی افتادن به مثل بازی افلاطونی، خیال پردازی برکلی و ایدالیسم هگلی و هپروت اندیشی هندوئیسم و....

17)زندگی من مجمعاً عبارت است از چندین برنامه پنجساله. همیشه کاری را شروع می کرده ام و به اوج می رشاندم و آخر پنج سال در هم می ریخته، هر بار از سر!

از اول نوجوانی تا 28 مرداد 32 و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری پنج سال.

از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی که از 1337 به هم خورد و دستگیر شدیم پنج سال

از سال38 تا 43 در اروپا پنج سال

از 43 تا 48 دوره خاص اوارگی و زندان ومقدمه چینی و زمینه سازی برای دانشکده پنج سال

دوره کنفرانشهای دانشگاهها و ارشاد پنج سال تا51

پس از آن زندان و خانه نشینی و خفقان پنج سال

16) من عصیان می کنم پس هستم.               "آلبر کامو"

17) او برکت خانه است و مهر زمین ومهربانی بهار و نوازش باران و عشق آفتاب

18) درد تو در توست و نمی دانی، دوای تو در توست و نمی بینی.

 19) اگر تنها ترین تنها ها شوم، باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن هاست.

20) اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم ببارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی.

بازگشت به صفحه فهرست مقالات فرهنگي- اجتماعي

 

 

 

 

 

 

 

                         
     
 

©2006 Copyright Farnood.com All Rights Reseved.